واژه های بازاریابی که هر طراح وب باید بداند

واژه های بازاریابی که به عنوان طراح وب باید بدانید:

اگرچه شغل شما ایجاد طرح های گرافیکی باکیفیت برای وب سایت هاست، اما همکاری و مشارکت شما برای فرایند بازاریابی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. با اختصاص زمان کافی برای یادگیری واژه های رایج بازاریابی، درک بهتری از کار خود در زمینه بزرگ تر بازاریابی خواهید داشت. علاوه بر مزایای بیان شده، می توانید واژه هایی را یاد بگیرید که در بحث با کارفرما و مشتری مورد استفاده قرار می گیرد و آن ها را با دانش شما در مورد واژه های بازاریابی و نحوه استفاده از آن، روبرو می کند. در ادامه قصد داریم، برخی از واژه های رایج بازاریابی که باید بدانید را با هم مرور کنیم. پس همچنان با آژانس دیجیتال مارکتینگ بهیدو همراه باشید تا با واژه های بازاریابی در طراحی وب سایت آشنا شوید.

1. تست A/B:

تست A/B نسخه بازاریابان از یک روش علمی است. زمانی که کار به درستی انجام نشده است، بازاریابان به جای متوسل شدن به تست و بررسی کامل از طراحی سایت، محتوا، تایپوگرافی یا رنگ ها، تلاش می کنند از ابزارهای تست A/B برای بررسی نسخه جایگزین سایت استفاده کنند( معمولا در این شرایط تنها نیاز به تغییر یک عنصر خواهد بود)

2. آنالیتیکس:

آنالیتیکس ها به زبان ساده، امتیازات داده ای هستند که به شرایط خاصی اختصاص داده می شوند. به عنوان مثال، نرخ باز شدن ایمیل های ارسال شده، تعداد بازدیدکنندگان وبلاگ، کلیک های انجام شده بر روی جستجوی پولی، تعداد بازدیدهای انجام شده از ویدئو، جزو این گزینه محسوب می شوند. انواع مختلفی از داده ها وجود دارد که می توان از آنالیتیکس بازاریابی به دست آورد و آن را مورد بررسی قرار داد.

3. B2B:

واژه ی بازاریابی B2B به معنای بیزنس به بیزنس ( یا فروش محصول یا خدمات یکی از کسب وکارها به کسب وکارهای دیگر) است. این واژه به دو طرف درگیر در تعاملات بازاریابی اطلاق می شود. به عبارت دیگر، B2B زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که مخاطب هدف یک کسب وکار، کسب وکار یا بیزنس دیگری باشد.

4. B2C:

این واژه به معنای بیزنس به مشتری است. زمانی از این واژه استفاده می کنیم که مخاطبِ هدفِ یک شرکت، مشتری باشد( به عنوان مثال یک نهاد غیر تجاری)

5. بونس ریت( نرخ پرش):

این واژه به درصد بازدیدکنندگانی اطلاق می شود که سایت را بدون بازدید صفحات دیگر و تنها با بازدید یک صفحه، ترک کرده اند. این عدد آماری معمولا برای تعیین بخش رایجی از سایت که باعث از دست رفتن تمایل بازدیدکننده شده است، مورد استفاده قرار می گیرد.

6. هویت برند:

هویت برند در برگیرنده هر چیزی است که افراد ممکن است در ارتباط با آن برند، مورد استفاده قرار دهند. این موارد در برگیرنده نام شرکت، لوگو، شعار، رنگ های برند، تایپوگرافی، تصاویر و عکس ها، صدای محتوا و غیره است.

7. پرسونای خریداران:

پرسونای خریداران هویتی است که کسب وکارها برای تعیین مشتریان هدف خود ایجاد می کنند و همین امر آن ها قادر می سازد محتوا و تلاش های بازاریابی خود را به شیوه ای شکل دهند که برای پرسونای تعریف شده جذاب و هیجان انگیز باشد. این پرسونا را می توان بر اساس جمعیت، اطلاعات جغرافیایی، سابقه رفتاری، جنسیت، سن، تحصیلات و سایر موارد تعریف و ایجاد کرد.

8. Call to action (فراخوان عمل):

هر عنصر بازاریابی و هر صفحه ای از سایت که ایجاد می شود باید هدف واضحی برای مخاطبان کسب وکار مرتبط داشته باشد. Call to action یا همان فراخوان عمل، پیامی است که بازدیدکننده را به مرحله بعدی می برد و به او نشان می دهد چه مواردی را باید تکمیل نماید.

9. محتوا:

محتوا هر چیزی است که بدنه سایت را پر می کند. این مورد می تواند در برگیرنده متن، تصویر، ویدئو، فراخوان عمل، ابزارک سایدبار، انیمیشن ها و آیکون ها باشد.

10. تبدیل:

تبدیل، هدف نهایی بازاریابی است اما همیشه برای هر سایتی یکسان نیست. به عنوان مثال در یک سایت عضویت، نرخ تبدیل، تعداد بازدیدکنندگانی است که حق عضویت در سایت را خریداری کرده اند. برای فروشگاه های تجارت الکترونیک، نرخ تبدیل به معنای فروش محصولات است. برای وبلاگ نویسان، نرخ تبدیل به معنای مشترک جدید در خبرنامه است.

11. اینگیجمنت یا تعامل:

واژه اینگیجمنت یا همان تعامل به هر ارتباط و تعاملی که بین کسب وکار و کاربر نهایی ایجاد می شود، اطلاق می گردد. بازاریابان بیشتر از این واژه به هنگام صحبت در مورد تعاملات رسانه های اجتماعی، استفاده می کنند( به عنوان مثال تعداد لایک ها، اشتراک ها و کامنت ها)

12. محتوای همیشه سبز:

محتوای همیشه سبز محدود به یک بازه زمانی خاص نیست. به عبارت دیگر، این نوع محتوا صرف نظر از زمانی که بازدیدکننده ان را می بیند و مورد مطالعه قرار می دهد، می تواند ارزشمند و در عین حال مرتبط باشد.

13. اصطکاک(Friction):

اصطکاک در دنیای بازاریابی به معنای هر نوع اختلال در تجربه کاربری است که تلاش دارد فعالیتی را در سایت تکمیل کند.

14. بازاریابی درونگرا:

بازاریابی درونگرا نیازمند تاکتیک هایی است که ظریف و دقیق است و اغلب به جای تلاش بر روی فروش، بر روی دانش و تخصص خاصی تکیه می کند.

15. جکینگ(jacking):

جکینگ (همانند واژه هواپیماربایی)، زمانی رخ می دهد که ایده ترند شده ای از یک جای دیگر گرفته می شود و  به نفع کسب وکار موجود مورد استفاده قرار می گیرد.  نمونه های جکینگ، نیوز جکینگ( استفاده از اخبار به نفع شرکت)، ترندجکینگ و memejacking است.

16. شاخص کلیدی عملکرد(KPI):

شاخص کلیدی عملکرد یا همان KPI، سنجش موفقیت در برابر اهداف تعیین شده است.

17. کلمات کلیدی:

کلمات کلیدی، واژه های متمرکزی هستند که بازاریابان برای ساخت بخشی از محتوای نوشته شده مورد استفاده قرار می دهند. استفاده از کلمات کلیدی مناسب، یکی از روش های موجود برای بهینه سازی سایت برای موتورهای جستجوست.

18. صفحات فرود( لندینگ پیج):

هر صفحه از سایت، یک صفحه فرود محسوب می شود. با اینحال، در حوزه بازاریابی، صفحه فرود معمولا به صفحاتی اطلاق می شود که هدف فروش خاصی را دنبال می کنند.

19. سرنخ:

سرنخ واژه بازاریابی برای مشتریان احتمالی است.

20. اتوماسیون بازاریابی:

اتوماسیون بازاریابی فرایندی است که در آن وظیفه قابل تکرار یا فرایند تکراری توسط نرم افزار، به صورت خودکار درمی اید.

21. بهینه سازی برای موبایل:

بهینه سازی برای موبایل، واژه عمومی برای طراحی سایت است که در آن کاربران موبایلی نیز مدنظر قرار می گیرند. طراحی واکنشگرا یا ارزیابی سرعت صفحات، نمونه هایی از بهینه سازی برای دستگاه های موبایلی هستند.

22. بهینه سازی داخلی سایت:

بهینه سازی داخلی سایت به هر بهینه سازی مرتبط با جستجویی اطلاق می شود که بر روی صفحات سایت اعمال می گردد. اینکار در برگیرنده ایجاد طرح های واکنشگرا، بهینه سازی متون از طریق متاداده هاست.

23. بهینه سازی خارجی سایت:

بهینه سازی خارجی سایت به هر نوع بهینه سازی مرتبط با جستجویی اطلاق می شود که خارج از سایت انجام می گردد. استفاده از رسانه های اجتماعی و فرصت های لینک دهی، جزو دو نمونه محبوب این حوزه هستند.

24. بازاریابی برونگرا:

تاکتیک های بازاریابی برونگرا، مواردی هستند که نیت فروش واضح و اشکاری دارند.

۲۵. مشکلات و نقاط درد کاربر:

هر راه حل، خدمت یا محصولی که توسط شرکت ارائه می شود باید بتواند مشکلات احتمالی مشتریان را حل کند. این مشکلات معمولا به هنگام ایجاد پرسونای خریداران، تعریف می شوند.

26. هدف گیری مجدد:

هدف گیری مجدد، فرایندی است که در آن بخشی از محتوا به عنوان یک موضوع دیگر، تقویت و دوباره ارائه می شود. به عنوان مثال بازاریابان، ممکن است یک پست وبلاگی موفق را انتخاب کنند و در طول یک محتوای ویدئویی، درباره موضوع آن صحبت نمایند.

27. بهینه سازی سایت برای موتورهای جستجو:

بهینه سازی سایت برای موتورهای جستجو(سئو) هر تاکتیک یا فرایند بازاریابی است که به بهبود رتبه بندی سایت در موتورهای جستجو کمک می کند. بهینه سازی داخلی و خارجی، جزو انواع سئو محسوب می شوند.

28. اثبات و تایید اجتماعی:

اثبات اجتماعی به اعتماد مشتری به نظرات سایر مشتریانی که از محصولات و خدمات شما استفاده کرده اند اطلاق می شود و از آن برای تعیین احساسات افراد در مورد برند استفاده می شود. نظرات مشتریان، نظر در مورد محصول؛ نمره دادن، تصویر محصولات شرکت از طرف مشتریان، جزو اثبات های اجتماعی هستند.

29. رهبر فکری:

رهبر فکری فردی است که به عنوان اینفلوئنسر( تاثیرگذار) یا متخصص حوزه خاصی شناخته می شود. بازاریابان اغلب محتوای بازاریابی درونگرا را به عنوان محتوای رهبری فکری می شناسند.

30. تجربه کاربری:

در بازاریابی، تجربه کاربری(UX) معمولا با تجربه مشتری از کاربرد یک چیز، مرتبط است. رویکردی در طراحی وب وجود دارد که به آن طراحی تجربه کاربری می گویند. این رویکرد کاملا بر روی ایجاد سایت بر اساس اولویت های مخاطبان، رفتارهای آنان و اهدافی که دارند، تمرکز دارد.